آیا مسلمانان دستور خداوند را اجرا کردند؟
با کمال تأسّف خیر، بلکه کار شگفتی انجام دادند که امتی پیش از این انجام نداده بود…
کار آنان با قرآن مختص به قرائت شد، اما قرائت را وسیلهای برای فهم مراد آیات قرآن و عمل بدان قرار ندادند و در همین مفهوم عبدالله بن مسعود (رض) میگوید: «بی شک خداوند قرآن را نازل نمود تا به آن عمل شود باید تلاوتش را تبدیل به عمل نمایند.»
و فضیل بن عیاض میگوید: «قرآن نازل شده تا به آن عمل شود پس باید مردم آن چه را قرائت میکنند تبدیل به عمل نمایند.»
(ناپسند بودن خود را امین و نیکوکار خواندن و تعارضش با عمل حضرت یوسف(س) و ضوابط داوطلب شدن برای کاری)
آیات و احادیث متعددی وجود دارد که فرد مسلمان را از خود ستایی کردن و خود را پاک معرفی نمودن نهی مینماید، و از او میخواهد که در پی به دست آوردن سلطه و قدرت و یا علاقهمند بدان نباشد، زیرا در بطن خود آزمایش بزرگی دارد: «فَلَا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَی»(النجم/٣٢)
تدبّر جانشینی ندارد.[47]
اگر بپرسی که کمترین سرعت تلاوت قرآن چه مقدار است؟!
حسن بن علی (رض) پاسخ این سؤال را اینگونه بیان میدارد که: به شیوهای قرآن را تلاوت کن که تو را (از زشتیها) بازدارد پس هنگامی که تو را باز نداشت بدان که آن را نخواندهای.[48]
گاه عدّهای گمان میكنند كه آنچه در مورد قدرت قرآن دربارهی تغییر آدمی بیان شد مبالغهآمیز است و آن مطالب چیزی بیش از سخنانی تئوری نیست.
آری قرآن این قدرت بیمانند را داراست كه در هر فردی و از هر نقطهای این تغییر ریشهای را آغاز نماید و او را دگرگون نموده و تبدیل به بندهای نماید كه در هر كار و شرایطی فرمانبردار خداوند باشد. از جمله الطاف الهی بر این امت اسلامی آن است كه قرآن این تغییر را در مردمانی پدید آورده كه قبل از اسلام آوردن در اوج جاهلیت و سرگردانی بودهاند امّا به محض ورود به كارگاه انسانسازی قرآن، به صورت مردمانی دیگر از آن خارج گردیدهاند مردمانی كه تا حال، بشریت به وجود آنها افتخار میكند.
قرآن مملو از داستان گذشتگان مؤمن و كافر است، وسعتی كه به این داستانها اختصاص یافته از وسیعترین مطالب مطرحشده در قرآن است و این یعنی شایسته است كه ما نیز اهتمام بسیاری به این بخش بدهیم.
خداوند میفرماید: (لَقَدْ كَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِیثًا یفْتَرَى وَلَكِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَینَ یدَیهِ وَتَفْصِیلَ كُلِّ شَیءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یؤْمِنُونَ)(یوسف: 111)
مادر این هستی به تنهایی زندگی نمیکنیم بلکه موجودات بسیار دیگری نیز در این وجود با ما مشترکند... دستهای از آنها را میبینیم و گروهی از دید ما غایبند، قرآن کریم این مخلوقات را به ما میشناساند؛ همچنین نسبته ارتباط میان ما و آنها و چگونگی تعامل ما با هم را بیان داشته است.
همهی رؤسا و پادشاهان بر اساس قوانینی بر مردم حکم میرانند که زندگیشان را نظم میبخشد و از خلال این قوانین مردم با حقوق و وظایف خود آشنا میشوند... کسی که خواهان زندگی در سلامت و آرامش است باید به خوبی این قوانین را بشناسد تا بتواند وظایف خود را به جای آورده و حقوقش را طلب نماید...
بسیاری از مردم به دنیا آمده و سپس میروند (به عنوان مثال یکی از آنها) در حالی که نمیداند چرا آمده است، بلکه هیچگاه نیز نمیکوشد تا جواب آن سؤال را بیابد، فقط به همراه دیگران در حرکت است... تمام تلاشش جمعآوری مال و ثروت و تأمین احتیاجاتش است از جمله خوردنی، نوشیدنی، پوشیدنی و مسکن. همچون دیگران ازدواج میکند و بچّهدار میشود و تلاشش را به خاطر تأمین آیندهی مالی آنان در دنیا بیشتر و بیشتر میکند.
بعد از آنکه ابلیس فرمان سجده بر آدم (ع) را نپذیرفت، خداوند او را از رحمت خود محروم فرمود و دستور حبس ابد در آتش را برایش صادر نمود، ابلیس از خداوند درخواست مهلتی نمود قبل از آنکه حکمش اجرا شود... این مهلت مدّت زمانی است که آدم و فرزندانش بر روی زمین هستند:
خداوند عزّ و جلّ آدمی را آفرید و او را ترکیبی از عقل و قلب و نفس و اعضا قرار داد.
عقل:
خداوند سبحان عقل را جایگاه علم و معرفت قرار داده، به واسطهی عقل است که آدمی را بر دیگر موجودات برتری دادهاست،
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل